وضعیت ایران قبل از انقلاب اسلامی
برای درک واقعیات انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی، توجه به وضعیت ��یران در دوران رژیم طاغوت از جهات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یک ضرورت است. بدون توجه به شرایط داخلی و خارجی ایران در دوران ماقبل از انقلاب اسلامی، نمیتوان به عظمت دستاوردهای این انقلاب الهی و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی در دوران ما بعد از انقلاب اسلامی پی برد. بر همین اساس، به اختصار وضعیت ایران در زمان رژیم طاغوت بررسی میشود.
الف- وضعیت سیاسی ایران قبل از انقلاب
نظام سیاسی ایران در دوران قبل انقلاب اسلامی، نظام سلطنتی و پادشاهی به شکل موروثی بوده و مردم ایران هیچ نقشی در به قدرت رسیدن پادشاه نداشتند. در نظام سلطنتی شاه با هر نوع خصوصیت و ویژگیهایی، از اختیارات کامل برخوردار و فرمان او، دستور خدا تلقی میشد. آخرین رژیم سلطنتی در ایران، رژیم منحوس پهلوی بود که این رژیم غربگرا مشکل گرفت. رضاشاه، دیکتاتوری مستبد، خشن، بیرحم و بیگانهپرست بود. محمدرضا پهلوی نیز با نظر بیگانگان به قدرت رسید و بسیاری از خصلتهای شیطانی پدر در او وجود داشت. تحقیر مردم ایران از یک طرف و بها دادن به خارجیها از طرف دیگر از خصوصیات محمدرضا پهلوی بود. شاه ایران بر اساس همین نوع نگرش به مردم، در سال 1353 در یک کنفرانس مطبوعاتی میگوید: «این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند، مثل گوسفندان میمانند...» (روحالله حسینیان، فساد دربار)
این نوع نگاه به ملت ایران در بسیاری از عناصر کلیدی اطراف شاه دیده میشود. به عنوان نمونه در زمان ملی کردن صنعت نفت، نخستوزیر وقت آقای رزمآرا با حضور در کمیسیون نفت مجلس شورای ملی، بر سر نمایندگانی که با جدیت موضوع ملی کردن صنعت نفت را دنبال میکردند، فریاد زده و میگوید، ایرانی که نمیتواند یک آفتابه بسازد، شما میخواید پالایشگاه را اداره کند! این نوع خودباختگی در شاه و دولتهای او، منشاء بسیاری از مشکلات در کشور از قبیل عقبافتادگیها ملی و سلطه اجانب بر مقدرات کشور بود. در دوران پهلوی نهادهای مردم سالار هیچ جایگاهی نداشت و اگر انتخاباتی برگزار میشد، کاملاً نمایشی و صوری بود. فساد مالی، اخلاقی و جنسی در دربار شاه زبانزد است و اسناد فراوانی در این خصوص وجود دارد. منافع ملی در ایران دوران طاغوت، همانند منافع خاندان پهلوی بود و این خاندان، بیتالمال را برای عیاشیها و سفرهای خارجی خود، به منزلهی ارث پدری میپنداشتند. وابستگی به بیگانه از مختصات حکومت رضا شاه و محمدرضا شاه بود. در وابستگی رضا شاه به انگلیس همین بس که چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران درباره او اعتراف کردند: «خودمان او را آوردیم و خودمان او را برداشتیم؛we brought him, we took him» (حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی، ج 1، ص 82). محمدرضا شاه نیز از سوی بیگانگان به قدرت رسید و او خود را مدیون آنان میدانست. روزنامه نیویورک تایمز مینویسد: «پس از کودتا، شاه گیلاس خود را با تعارف به کرمیت روزولت رئیس بخش سیا در خاورمیانه برداشت و گفت: من تاج و تخت خود را بهخدا، مردم کشورم، ارتشم و به شما مدیونم.» (گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ص 28)
چنین افرادی با تکیه بر پول نفت، قدرت نظامی و ساواک، حکومت خفقان و دیکتاتوری برپا کرده بود و هر صدای مخالفی را سرکوب میکردند. زندانها پر بود از آزادیخواهان و مبارزین و مبارزه با اسلام و آموزههای دینی از سیاستهای ثابت و اصلی رضا شاه و پسرش طی 57 سال حکومت در ایران بود.
ب- اوضاع اجتماعی ایران قبل از انقلاب اسلامی
در سال 1290 هجری شمسی یعنی در اوایل نهضت مشروطه، جمعیت کل کشور ایران حدود ده میلیون نفر بود و عمدتا مردم ایران در روستا زندگی میکردند. در این مقطع 20 درصد جمعیت ایران در شهرهای بالای پنج هزار نفری زندگی میکردند و تهران 200 هزار نفر جمعیت داشت. با سیاستهای غلط و استعماری رژیم پهلوی، روستاها به سمت نابودی از طریق مهاجرت روستائیان به شهرها حرکت کرد. طولی نکشید که جمعیت شهرنشین بر روستا نشین غلبه کرد بهگونهای که در سال 1357، جمعیت شهرنشین ایران به بیش از بیست میلیون رسید.
فقر و محرومیت از دلایل مهاجرت روستائیان به شهرها بود. وضع زندگی روستائیان در مقایسه با شهرنشینان بسیار نامطلوب بود. به دلیل نبودن امکانات، خدمات بهداشتی و درمانی، راه مناسب، برق و ... زندگی برای بسیاری از روستائیان؛ با مشکلات فراوان همراه بود که مرگ و میر بالا یکی از نتایج طبیعی این وضعیت بهویژه در نوزادان و خردسالان بود. در سال 1353 بر اساس آمار رسمی تنها 39 درصد از بچههای روستایی که به سن مدرسه رسیده بودند، امکان استفاده از آموزشهای دولتی را داشتند و این در حالی بود که برای بچههای شهری این آمار به 90 درصد میرسید.
اما نکته مهم در حوزه اقتصاد ایران با توجه به جمعیت روستائیان، ایران تا اوایل دهه 1340 از نظر تهیه مواد غذایی، خودکفا بود و میوانست حتی کمبود ارز کشور را از طریق صادرات پنبه، میوه و خشکبار تامین نماید. با سیاستهای غلط و خصوصاً اصلاحات ارضی، کشاورزی ایران نابود شد و یک اقتصاد وابسته شکل گرفت. روستائیان زیاد به شهرها آمدند وحاشیهنشینی در شهرها با شکاف طبقاتی بالا پدید آمد. بسیاری از روستائیان که تا قبل از مهاجرت در روستاهای خود حداقل یک زندگی ساده داشتند، تبدیل به کارگران مهاجری شدند که برای کار در کارهای ساختمانی، شرکت عمرانی و ... راهی شهرها شدند.
ج- وضعیت اقتصادی ایران قبل از انقلاب اسلامی
اقتصاد ایران در سالهای پایانی رژیم پهلوی، یک اقتصاد کاملاً وابسته به خارج بود.
رژیم شاه در سالهای پایانی عمر خود، روزانه حدود شش میلیون بشکه نفت صادر میکرد و با وارد کردن کالاهای مورد نیاز مردم در بسیاری از زمینهها، علاوه بر نابودی اقتصاد داخلی، زندگی مصرفی و وابسته به خارج را در ایران نهادینه مینمود. عمده صنایع شکل گرفته در ایران در دوران طاغوت، صنایع مونتاژ و وابسته بود. در چنین شرایطی، بسیاری از ایرانیان با ازدست دادن کار و درآمدهای سنتی خود، با شریاط سخت زندگی مواجه شده و اقشار کمی از جامعه شهرنشین دارای زندگی مرفه بودند. بسیاری از مهاجرتکنندگان از روستاها، اجباراً به بدترین نوع زندگی در حاشیه شهرها تن داده و فقر و محرومیت از ویژگیهای بخش اعظم جامعه ایرانی در دوران قبل از انقلاب است. بسیاری از درآمدهای ارزی کشور، در حوزههایی هزینه میگشت که به رفاه عمومی ارتباطی نداشت.
د- شرایط فرهنگی قبل از انقلاب اسلامی
مبارزه با فرهنگی اسلامی و ملی از مختصات فعالیتهای فرهنگی رژیم طاغوت میباشد. اسلامزدایی از یک طرف و ترویج فرهنگ غربی از طرف دیگر، از اولویتهای کاری تمامی دستگاههای فرهنگی رژیم گذشته بود. رادیو و تلویزیون، تاتر و سینما، مطبوعات و کتاب، آموزش و پرورش، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، همگی مأموریت داشتند تا فرهنگ غربی را برای تغییر سبک زندگی ایرانیان از یک زندگی اسلامی و ملی به یک زندگی با سبک غربی ترویج نمایند. دربار و خاندان پهلوی خود پیشتاز ترویج فرهنگ مبتذل غربی در ایران بودند. مراکز فساد و فحشا علنی برپا بود و عناصری از خود دربار و خاندان پهلوی در پشت صحنه این مراکز حضور داشتند.
ه- سیاست خارجی و دفاعی ایران قبل از انقلاب اسلامی
ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی، دارای سیاست خارجی و دفاعی مستقلی نبود و به عنوان یک کشور تابع، در قلمرو قدرت بلوک غرب با محوریت آمریکا در نظام دو قطبی حاکم بر روابط بینالملل عمل میکرد. ارتش ایران به خاطر نقشی که آمریکاییها تحت عنوان سیاست دو ستونی برای ایران بع عنوان «ژاندارم منطقه خلیج فارس» تعریف کرده بودند، کاملاً تحت کنترل ایالات متحده بود. هزاران مستشار نظامی آمریکایی در بخشهای کلیدی ارتش حضور داشتند. ایران قبل از انقلاب اسلامی در راستای تامین منافع غرب در منطقه، برابر شوروی سابق و در سمتهای آزادیبخش ایفای نقش میکرد و به همین دلیل، متحد استراتژیک رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه، رژیم شاه سابق بود. تصویب لایحهی کاپیتولاسیون در سال 1343 در دولت و مجلسین سنا و شورای ملی، نشاندهنده اوج وابستگی ایران به آمریکا و نداشتن استقلال بود. شاه در واقع هیچ اعتقادی به استقلال و حاکمیت ملی ایرانیان نداشت و تداوم حضور خودر در قدرت را، در گروه وابستگی به آمریکا میدید.