بررسی موانع اجتماعی ازدواج جوانان


بررسی موانع اجتماعی  ازدواج جواناندر سال های اخیر مسئله ازدواج و تشکیل خانواده برای جوانان بویژه قشر دانشجو بعنوانیکی از مسائل و پدیده های اجتماعی و فرهنگی مطرح شده است زیرا یک مسئله و مشکل اجتماعی در کشور است.
● طرح مسئله :
ازدواج بعنوان یک پدیده اجتماعی است که صاحبنظران تعاریف متعددی از آن کرده اند.کارلسون ازدواج را فرایندی از کنش متقابل بین دو فرد که یک مرد و یک زن که برخی شرایطقانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود بر پا داشته اند و بطور کلی عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته است،می داند.در ایران مسئله ازدواج از مسائل اجتماعی و فرهنگی زمان معاصر تلقی می شود زیرا به نظر می رسد مشکلات،تنگناها و موانع بر سر راه جوانان بویژه قشر دانشجویان در طول سالهای اخیر افزایش یافته است.مشکلات و تنگناهای ازدواج پیچیده و ریشه در عوامل اقتصادی،اجتماعی،روانی (فردی)وتفاوت های دو جنسی دارد.
▪ هدف تحقیق:
هدف کلی،بررسی مشکلات و تنگناهای ازدواج بین دانشجویان دانشگاه های شهرستان های شهرضا و دهاقان است که شامل شناخت مشکلات اجتماعی و فرهنگی ،شناخت موانع اقتصادی و عوامل فردی می شود.
▪ روش تحقیق:
با توجه به مطالعه مقدماتی در این پژوهش،روش پیمایشی است بدلیل این که می توان نتایج بدست آمده از جامعه نمونه را به کل جامعه آماری تعمیم داد.همچنین برای جمع آوریاطلاعات از پرسشنامه استفاده می شود ولی از روش های دیگر از جمله اسناد و مدارک و ...بهره گرفته خواهد شد.
● موانع و تنگناهای ازدواج:
به نظر می رسد در امر ازدواج موانع و مشکلات متعددی وجود دارد که می توان در چهارمقوله و زیر مجموعه های آن به شرح ذیل بیان کرد:
۱) تغییر و دگرگونی ارزش ها:مصرف گرایی،تجمل گرایی،افزایش انتظارات و توقعات،گسترش تشریفات ازدواج،تاثیر جهیزیه و مهریهبر افزایش منزلت اجتماعی،تغییر ساختار خانواده ،ناسازگاری های اجتماعی ،سست شدن بنیادهای مذهبی و...
۲) فقدان اطمینان به آینده شغلی:فقدان فرصت های شغلی مناسب،مسئله مسکن،فقدان وضعیت اقتصادی مناسب،نگرانی نسبت به آینده شغلی و...
۳) تفاوت معیارهای دوجنس در امر ازدواج:تاثیر معیارهای پولدار بودن،با سواد بودن،مذهبی بودن،زیبایی ،اصالت خانوادگی ،تفاهم اخلاقی ،بومی بودن از نظر دو جنس،مشخصات همسر خوب از نظر پسر ودختر دانشجو
۴) کاهش تاهل بعنوان یک ارزش اجتماعی وضع تاهل ،محدودیت ها بر اساس متون اسلامی و اصول روانشناسی انسان گراست به لحاظ اهمیت تشکیل خانواده و به منظور ارائه راه حل های کاربردی برایرفع موانع ازدواج جوانان نخست فلسفه ازدواج در نیاز به أرامش یافتن زن و مرد در کنار یکدیگر ،مکمل بودن و رشد شخصیت أنها تبیین شده و سپس أسیب های روانی،موانع و مشکلات ازدواج جوانان از ابعاد زیست شناختی،روانشناختی و جامعه شناختی مورد مداقه و تحلیل قرار گرفته و سپس برای رفع موانع و تسهیل در امر ازدواج جوانان شش راه حل کاربردی اسلامی ارائه گردیده است.
 ازدواج پیمان مقدسی است که در آن زن و مرد بر اساس یک تعهد قانونی،شرعی و عاطفی پیمان می بندند تا با تشکیل خانواده در یک زندگی مشترک ،نیازهای همدیگر را تامین و درنشیب و فرازها و تلخی و شیرینی های زندگی یار و غمخوار هم باشند.با این وجود،خانواده یکی از ارکان جامعه بشمار می رود و دستیابی به جامعه سالم در گرو سلامت خانو ادهو تحقق خانواده سالم،مشروط به برخورداری معماران (زوجین)آن از سلامت روانی و داشتنرابطه ای مطلوب با یکدیگر است.
دراین راستا،مطالعه حاضر به بررسی موانع ازدواج بین دانشجویان دانشگاه های شهر یاسوج (دانشگاه یاسوج،آزاد اسلامی و علوم پزشکی)می پردازدو آسیب ها و موانع اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی،خانوادگی و فردی از دیدگاه دانشجویانارزیابی قرار می شود.
▪ روش:
این مطالعه به روش توصیفی -تحلیلی و مقطعی انجام گرفت و در آن ۴۱۰ نفر از دانشجویان دانشگاههای شره یاسوج در مقاطع و رشته های مختلف به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ،انتخاب و با پرسشنامه ارزیابی قرار شدند. ابزار پژوهش در این مطالعه ،چهار حیطه کلی موانع (اقتصادی،اجتماعی-فرهنگی،خانوادگیو فردی)،را از مجموعه سوالات استخراج و تجزیه و تحلیل کرد.
▪ نتایج: در تجزیه و تحلیل نتایج این مطالعه مشخص شد که مهمترین موانع ازدواج به ترتیب اولویت: موانع اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی فردی و خانوادگی بوده است.
همچنین مهمترین موانع اقتصادی برای دانشجویان نداشتن شغل مناسب،نداشتن مسکن و مخارج ازدواج در برگزاری جشن عروسی،مهمترین موانع فرهنگی-اجتماعی:
دوست پسر یا دوست دختر داشتن مشکلات اخلاقیبستگان درجه اول طرف مقابل و سیگاری بودن فرد عنوان شده است، همچنین نتایج این پژوهشنشان می دهد که بین دیدگاه دانشجویان پسر و دختر در مورد موانع ازدواج در بعضی گزینه ها تفاوت آماری معناداری وجود دارد.
این تفاوت ها در مورد وسواس در انتخاب شوهر مناسب،ترس از شکست در ازدواج ،وضع نامطلوب اقتصادی طرف مقابل و سیگاری بودن فرد،به نفع دانشجویان دختر و در مورد :ترس از جواب منفی طرف مقابل (دختر)،مخارج سنگین ازدواج،برگزاری جشن عروسی و نداشتن شغل مناسب ،به نفع دانشجویان پسر بوده است.
▪ بحث:
نظر به این که ازدواج موفق زمینه ساز خانواده ای سالم و در نهایت نویددهنده جامعهای سالم است،رفع موانع ازدواج مخصوصاً موانع شغلی با ایجاد شغل و فرصت های شغلی مناسب برای جوانان و دانشجویان توسط متولیان و برنامه ریزان جامعه می تواند آسیب ها وموانع ازدواج را به حداقل ممکن برساند.
واقعیت این است که تا پیش از دوران معاصر، ساماندهی فرآیند ازدواج جوانان به عنوان یکی از مهمترین کارکردهای خانواده در درون ساختار یاد شده از طریق دخالت مستقیم اعضای خانواده ـ با پرس و جو از اقوام، دوستان و آشنایان ـ یا با معرفی خیرین امر ازدواج تحقق می‌یافت؛ اما امروزه به دلیل تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی، ناکارآمدی شیوه‌های سنتی همسرگزینی و ... دیگر خانواده قادر نیست که به تنهایی این وظیفه خطیر خویش را عملی سازد و نیازمند یاری سایر نهادهای اجتماعی است
از این‌رو، سابقه هیچ‌گونه اقدام اجرایی در جهت ساماندهی ازدواج جوانان تا به حال وجود نداشته و فعالیت سازمان ملی جوانان در این راستا، اقدامی نوین و متناسب با شرایط کنونی است.
● مفهوم ازدواج در جامعه کنونی دستخوش برخی تغییرات است، این تغییرات چه سمت و سویی داشته و محصول چه شرایطی بوده است؟
ما می دانیم در جهان، اساساً هر پدیده و هر انگاره یی در چارچوب وضعیت ویژه منطقه جغرافیایی و مقطع تاریخی و شرایط اسطوره یی، تاریخی، اجتماعی، جامعه یی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، هنری و... خودش شکل گرفته و تعریف شده است.
بنابراین با تغییر هر یک از این مولفه ها، بی شک مفاهیمی که در زیرمجموعه این مولفه ها قرار دارند، که می تواند شامل هر پدیده یا انگاره یی از جمله ازدواج بشود، تغییر می کند. مسلم است که در صورت تغییر اشکال آن مولفه در جامعه، بدون شک شکل های آن که در مقوله ازدواج بیشتر مراسم، مناسک و آداب و رسوم و نحوه اجرای آن مفهوم می شود نیز تغییر پیدا خواهد کرد.
حال با این فرضیات، ازدواج در عین مساله یی اجتماعی بودن و پیروی از قوانین مصوب در اجتماع، امری کاملاî خصوصی، شخصی و فردی است، مشروط بر این که بپذیریم هر شخص انسانی، یک فرد است که فردیت، شخصیت، دانش، تجربه و آمال و آرزوها و خواسته های کاملاî خصوصی و شخصی خود را نه تنها به دست آورده بلکه حق استفاده بهینه انسانی از آن را هم دارد اگرچه حتی بخش عظیمی از آن امیال و خواسته ها ممکن است در شرایط اجتماعی جامعه اش به دلیل تابو بودن یا به دلیل سنت های قدیمی قابل انجام نباشد.
ازدواج حتی اگر بر همین فرض، یعنی زندگی مشترک دو انسان ماده و نر و در پی آن فرزند داشتن و ادامه نسل تعریف شود، باز هم مساله یی شخصی، خصوصی و فردی است که شهروند روشنفکر در جامعه مدنی، ناگزیر و ملزم به اطاعت و اجرای بخش های مصوبه قانونی و اجتماعی آن است، حتی اگر به آن قوانین و مصوبات باورمند و پایبند نباشد. در جامعه های شرقی و مسلمان و با حضور و وجود قانون های مدنی، دیگر این امر آزادانه و با تمایل و تراضی طرفین و بدون لحاظ کردن و دل سپردن به قوانین مدنی شهروندی انجام نمی گیرد. درحالی که امروزه در اروپا دو نفر با میل و علاقه خویش سال های فراوان، حتی حدود ۳۰ سال، با هم زندگی می کنند بی آنکه به کلیسا رفته یا در مراجع قانونی ازدواج شان را تثبیت کرده باشند، که مسلماً ناگزیر از پرداخت هزینه های پیامدهای مادی و شهروندی این عدم ثبت قانونی، که بعضاî مسائل اقتصادی، ارثی و مالی خود و فرزندان شان است، می شوند.
من به عنوان زنی فعال در این حوزه و باورمند به بازگرداندن حقوق برابر و عادلانه زن به او که در طول تاریخ حاکمیت نظام مرد - پدرسالارانه از او دریغ شده است، ازدواج را محصول مجموع تعاملات و ارتباطات عشقی، عاطفی، روحی، جسمی و جنسی دو انسان ماده و نری می دانم که بی هیچ چشمداشت سود برنده و منفعت جوینده و مصلحت اندیش، هریک دیگری را، آگاهانه و با نیت «عشق» و دوست داشتن که «شدن» انسانی هر دو را در کنار هم رقم می زند انتخاب کرده است.
بدیهی است در این انتخاب دوسویه و آگاهانه مسلماî امکانات و زمینه های آشنایی و دیدار و بحث و گفت وگو و تبادل اندیشه و نظر، پیش تر باید صورت گرفته باشد. با لحاظ کردن این که در پیشگامی این امر، جنس هیچ یک بر دیگری ارجحیت نداشته باشد. چه زن و چه مرد، زمانی که هر کدام احساس کردند نیازمند زندگی مشترک با یکدیگرند آن را با آن دیگر در میان گذاشته و به تبادل «عشق» و تبادل «نظر» بپردازند تا سرانجام به یک نقطه مشترک که همان ادامه رشد و باروری «عشق»، چه از وجه مادی و معنوی و چه از وجه جنسی و جسمی و روحانی و مینوی است، برسند.
بی شک، سنت ها و آداب و رسوم و تابوهایی که در جامعه ها وجود دارند می توانند سنگ های فراوانی را در این راه بیندازند، ولی می دانیم که سنت ها و آداب و رسوم در زیربنای فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی ویژه خودش شکل گرفته و نسل به نسل ما رسیده است، ولی متاسفانه حاکمیت مرد - پدرسالارانه فرصت ساختار شکنی از این سنت ها و روز آمدکردن آن را به ما نداده است و همین ساختار موجب شده است که هر کس گلیم خویش را از آب بیرون بکشد و کنار دستی اش را رها کند.
با همه این سنگ اندازی ها و با توجه به رشد و کمال و هستی، این آداب و رسوم چه بخواهیم و چه نخواهیم دچار تغییراتی اجتناب ناپذیر می شوند و عملاً شده اند. بنابراین، در این روند مفهوم ازدواج که اینک تبدیل به سنت شده، به شکل های گوناگونی درآمده است که پایه های اصلی آن در برخی اوقات متاسفانه، صرفاî به ارتباط بیشتر جنسی و نه عشقی و عاطفی میان زن و مرد نزول یافته است. البته این وضعیت در هر جامعه یی با توجه به شرایط تغییرات مولفه ها و ویژگی های اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، سنتی و از همه مهمتر سیاسی و اقتصادی آن جامعه روی داده است.
لذا ا ینجا است که در حال حاضر- و به ویژه در شهر های بزرگ کشور- ازدواج وضعیتی بحرانی پیدا کرده است، زیرا بخشی از تغییرات اشاره شده در جامعه ما اتفاق افتاده و بسیاری از ارزش ها را دچار دگرگونی و آشفتگی کرده است و این آشفتگی، بیشتر از هرچیز، گرچه ریشه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد، اما بحران بسیار سنگینی را برای زندگی جوانان و اساساً زنان و مردان رقم زده است.
● با توجه به بحران های ناشی از سخت شدن ازدواج و مشکلات پیش روی آنان، آیا ازدواج موقت که این روزها مانور بسیار هم بر آن می دهند، دردی از این معضل دوا می کند؟
باید از این گروه، آنانی که به روزآمد شدن دستورات دینی و به فقه پویا باورمندند به این مساله رسیدگی و تطبیق و قابلیت اجرای آن را در شرایط کنونی جهان و در شرایط کنونی ایران و از همه مهمتر با توجه به «تابو» بودن بسیاری مسائل ازجمله «دوشیزگی» در ایران، در اسلام و در مشرق زمین به بازتعریف آن اقدام کرده و راه حلی برای برون رفت از آن پیدا کنند.
در غیر این صورت دردی را که دوا نمی کند هیچ، دردهای دیگری بر بسیار دردهای دیگر جامعه می افزاید که مهمترین آنها آزادشدن حوزه ارتباط جنسی صرف مردان، چه مردان متاهل و چه مردان مجرد، با زنان بیوه و تامین و تحقق نیازهای جنسی مردان جوان به آنان و عدم کشش مردان جوان به ازدواج، به مفهوم «پایگاه دوستی و عشق و محبت و شدن انسان است.»
از سوی دیگر اجرای آن نیز در جامعه یی که به هنگام ازدواج دائم «دوشیزگی»، مهمترین ارزش دختر محسوب می شود، نتوانسته و نمی تواند گرهی از مشکل ازدواج به شیوه «حداقل» و معمولی اش باز کند، زیرا با تن دادن به ازدواج موقت دختران برای ازدواج دائم بعدی مساله و معضلی غیرقابل حل خواهند داشت.
بنابراین، با توجه به شرایط روز جامعه ایران، که بی شک و عملاî تحت تاثیر شرایط جامعه جهانی است، ازدواج نه به سبک سنتی نشستن در خانه و نه به گونه موقت قابل اجرا است.
● در سال های اخیر بسیاری از مردان و زنان جوان از ازدواج سر باز می زنند. ریشه ازدواج نکردن یا ازدواج های دیرهنگام مردان و به ویژه زنان را کجا باید پیدا کرد؟
یکی از مهمترین و بزرگ ترین مشکلاتی که از دوران پدرسالاری به این سو نصیب زن شد «آزاد نبودن» زن در انتخاب کردن انسانی همسر خود و مایملک تلقی شدن زن از سوی مرد بود که موجب اسیر شدن زن برای تمام عمر در زندگی با یک مرد شد، با ادامه این که مرد هنوز قادر به انجام ازدواج به صورت «پلی گامی» (چند همسری) بود. درحالی که ازدواج مرد نیز، باید به «مونوگامی» (تک همسری) تغییر شکل می داد. بنابراین، این قانونمند کردن زندگی مشترک جسمی - روانی زن و مرد چون در زیر مجموعه حاکمیت مردانه شکل گرفت، از مرد موجودی خودمحور ساخت و این ساختار نابرابر و ناعادلانه، سرنوشت زندگی انسان ها را رقم زد. اکنون که در روزگار «موج سوم» و در جهان پیشرفته IT و دهکده کوچک مک لوهان زندگی می کنیم هم وضعیت زنان به دلیل آگاه شدن از حق حیات انسانی و حقوق مادی و معنوی خود کاملاî تغییر کرده و هم وضعیت مردان در برابر این دگرگون شدن ارزش های ناشی از آگاهی زن نسبت به طبیعت انسانی خود و از جمله به امر «ازدواج» تغییر یافته است.
● در جامعه ایرانی ما هم همین دلایل صدق می کند؟
با توجه به توضیحات بالا و اشاراتی که به گرایش جوانان نسبت به ازدواج موقت کردم، ازدواج موقت، به این گونه اش، راه مشروعی برای فرار پسران و مردان جوان از ازدواج، و موجب تجرد آنان می شود، در حالی که دختران امکان چنین رهایی از مشکلات جسمی - جنسی خویش را ندارند.
علاوه بر این گزینه، تجرد در جامعه امروز ایران به ویژه در این بیست سی سال اخیر، معلول و محصول دگرگونی های اجتماعی، فرهنگی، دینی، سنتی، سیاسی جامعه در حال گذار ایران است که گرچه در قرن ۲۱ از هزاره سوم و در دوران اطلاعات وسیع می زید ولی هنوز هم، در عین زندگی در این جهان مدرن و استفاده ناگزیر از ابزارها و از فرهنگ آن، در یک زندگی و جهان بسیار پیچیده و بسته سنتی، اساطیری، تابویی، ایمانی و اخلاقی دوران قبیله یی محصور است.
دیگر علت تجرد، شرایط «بحران اقتصادی» جامعه است که پس از انقلاب و پس از جنگ مانند بسیاری مقوله های دیگر دچار دگرگونی شده است. با توجه به این که همین بحران در این منطقه جغرافیایی و در این مقطع تاریخی شکل ویژه و متفاوت خودش را دارد که مشابه آن را در هیچ کجای جهان نمی توانیم پیدا کنیم.
این وضعیت اقتصادی، که وضعیت فرهنگی ویژه خود را نیز موجب شده است، یکی از مهمترین، اصلی ترین و بنیادی ترین عوامل عدم امکان زیستن مشترک طبیعی دختر و پسر در جامعه ما شده است. از یک سو، آزادی و بی بندو باری و لاابالی گری های فرهنگی بسیاری از آن سوی جهان خود را تحمیل جوانان این جامعه کرده است و از دیگر سو باورمندی به حوز ه هایی از سنت ها و تابو ها و عدم امکان باور و پذیرفتن آنها از سوی خانواده های جوانان و نیز از سوی جامعه، و از سوی دیگر وضعیت نابسامان اقتصادی، بیکاری و بسیار مهمتر از همه، گم شدن پدیده های گوهربار «عشق»، «دوست داشتن»، «ایثار»، «فداکاری»، «گذشت»، «سازش»، «وفاداری»، «رعایت حق دیگران»، «راستگویی»، «شفافیت» و... گم شدن بسیاری دیگر از این ارزش های والای انسانی- که زمان پذیر و امکان پذیر نیستند- در میان دختران و پسران و خانواده آنها و در آخر، از همه بدیع تر، اعلام راهکاری به نام «ازدواج موقت»، بدون توجه به مهمترین مساله تابویی جوامع دینی - سنتی شرقی مانند ایران، یعنی «دوشیزگی».
● یعنی شما ازدواج موقت را از مهمترین موانع ازدواج دائم می دانید؟
به طور کلی دوشیزگان که موفق به ازدواج دائم نمی شوند و زنان مطلقه یا همسر از دست داده فرصت این چنین ازدواجی را راحت تر و بی دردسرتر پیدا می کنند چون بیشتر به درد اطفای غرایزشان می خورد. بدیهی است در روند همین نوع «ازدواج موقت» مردان مجرد، به دلیل بهره گیری جنسی، جسمی و اطفای غرایز خود و راحتی خیال از ارتباط مشروع با زنانی که حتی همسن مادران شان هستند و از قبل آنان شاید بهره های اجتماعی نیز نصیب شان شود، دیگر از دردسرهای مادی و غیرمادی ازدواج طبیعی و دائم آسوده می شوند. اینجا باز هم مردان هستند که از زنان به عنوان متعه استفاده می کنند.
آن زنان هم چه به حوزه مقدس زن - مادرانه خود باور داشته باشند چه نداشته باشند، ناآگاهانه «و شاید بعضاî آگاهانه» موجب ازدواج نکردن طبیعی و رسمی دختران که از همجنسان خودشان هستند و نیز جوانانی می شوند که به آنان روی می آورند. این امر بدواî موجب فروپاشی بنیان خانواده که زیبا ترین پدیده یک جامعه سالم است می شود.